داستان های نماز
داستان های نماز

داستان های نماز

اذان، تلفن خدا (نماز)

حاج عبدالرزاق زین الدین، پدر شهیدان مهدی و مجید زین الدین، می گوید: شهید رجایی ـ رحمة الله علیه ـ می فرمود: چطور وقتی تلفن زنگ می زند، شما مضطربید که زود بروید و جواب دهید تا آقایی که پشت خط هست زیاد معطل نشود، حتی اگر در نماز هستید، نماز را سریع می خوانید تا بیایید جواب تلفن را بدهید! اذان که می گویند، خداوند پشت خط است; وظیفه ما این است که لبیک بگوییم.
به نقل از: مجله خیمه، شماره 8، آبان 82، ص77

دخترهای بهشتی



سال تحصیلی 76-75، سومین سال خدمتم بود که در روستای «شورگشت» بخش تحت جلگه نیشابور به عنوان مدیر مدرسه خدمت می کردم. سال قبل در همان مدرسه، معلم کلاس دوم بودم و سال بعد که مدیر مدرسه شدم، رابطه ام با کلاس سومی ها- که شاگردان سال قبل خودم بودند- خیلی صمیمی تر و راحت تر بود.
آن سال با همکاری معاون پرورشی، برای تشویق کودکان به نماز خواندن با بچه های سال سوم قرار گذاشته بودیم که هرکس به طور مرتب در نماز ظهرو عصر مدرسه شرکت کند، از معاون مدرسه کارتی با عنوان «کارت بهشت» دریافت کند و در پایان هرماه، یک نفر به عنوان «دختر نمونه بهشتی» معرفی شود و اسم او بر مقوایی، روی یکی از دیوارهای سالن مدرسه (به دلیل نداشتن نمازخانه) نوشته شود.
اواخر دی ماه، مریم، شاگرد کلاس سوم، بعداز یک هفته غیبت، به علت بیماری و درحالی که به شدت گریه می کرد با مادرش به دفتر مدرسه آمدند. بعداز جویا شدن از حال مریم، علت گریه او را از مادرش پرسیدم.
مادر مریم که می خندید، گفت: «از مریم سؤال کنید.»
پرسیدم: «دخترم، چرا گریه می کنی؟»
مریم درحالی که از شدت گریه به هق هق افتاده بود، گفت: «خانم، این دفعه نوبت من بود که بهشتی شوم، این دفعه من می خواستم به بهشت بروم.»
من که از حرف های مریم جاخورده بودم، متوجه منظورش شدم و به طرف او رفتم. او را بغل کردم و از او خواستم که گریه نکند. برایش توضیح دادم که هرکس نماز بخواند و با دیگران مهربان باشد، بهشتی است.
از آن روز به بعد تصمیم گرفتیم که به جای دختر بهشتی، دخترهای بهشتی بنویسیم و اسم تمام کسانی را که در نماز به طور مرتب شرکت می کنند، بر روی مقوا بیاورم
بی بی زهرا حسینی، نیشابور.


http://namaz.namaz.ir

آثار نماز شب




«من به برادرا توصیه می کنم خوندن نمازشب رو از دست ندن. نمازشب آثار دنیوی و اخروی زیادی داره.مثلاً از شواهد و قرائن پیداست که برادر میرزایی دیشب نماز شب خوندن! درسته اخوی؟!»

 میرزایی که چند روزی بیشتر نبود به جبهه اعزام شده بود، از این حرف سید حسابی جا خورد و با خجالت گفت:

 «اگه خدا قبول کنه!»

سید ادامه داد: «از این جوون یاد بگیرید! از همه ما جوون تره ولی نماز شبش ترک نمیشه»

میرزایی پرسید: «سید ببخشید! این آثار نماز شب که می گید چیه؟ نمازشب چه آثاری داره که می شه فهمید یه شخصی نماز شب خونده؟»

سید جواب داد: «یکی از آثارش اینه که در اون تاریکی شب که شما برای نماز بلند میشی، ممکنه دست و پای همسنگرات لگد بشه!»

http://karime17.parsiblog.com

سجاده عشق


- مامان! پس کوش؟ همش باید دنبالش بگردم!

- چی کوش؟ باز دنبال چی می گردی؟!

- مامان تو رو خدا بگو کجا گذاشتیش؟دیر شد ، دسته رفت.

- آهان طبق معمول دنبال زنجیرت می گردی! زیر میز مطالعته، خودت اونجا گذاشتیش.

- مرتضی! این دیگه چیه ورداشتی؟!!

- هیچی مامان سجاده نمازمه!

- وا! سجاده برای چی؟ کو تا نماز! تازه می ری مسجد نمازتو می خونی.

  ادامه مطلب ...